خانه خلوت است و ارام.بهار است و هوا لطیف.افتاب توئم با باد لا به لای درختای تاک و پرتقال می پیچه.موزیک ملایم secret garden رو پلی میکنم.گاهی چشمامو می بندم و گاهی هم چشمامو باز میکنم و نگاهم به ابی ترین اسمانی میفته که حس ارامشی را از راه نگاهم به درونم وصل میکنه و انگار ادمو مجبور میکنه به نوشتن دو سه خط این سبکی و همه چیز دست به دست هم داده که فکر کنم به اینکه چی می تونه باشه راز این دنیای فانی.اما من خیلی کوچیکتر از این حرفام.
سلاام الی جوون

فدات مهربون...فکر کردن ب این ک چرا اومدیم و چرا زندگی می کنیم خصلت انسان های شریف و بزرگ هستش...من مطمئنم روح و دل بزرگ و آسمانی داری عزیز مهربونم...
سلام مینا جان
خواهش میکنم
راز این دنیا رو واقعا نمیشه فهمید
اره زهرا جان...
سلام
متشکرم ازحضورگرامی تان.
سلام سالومه جان